هر گاه روزی بیاید که در آن بر دانشم نیفزایم، پس در آمدن خورشید آن روز بر من خجسته مباد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

من هم مشرکم !!

 

وقتی بچه بودم ، یه روز تو تلوزیون شنیدم یه آقایی می گفت : ... و مشرکین آمدند و ...

من تو عالم بچگی یه علامت سئوال رو سرم سبز شد که مشرکین یعنی چی ؟ از بابام پرسیدم : بابا مشرکین یعنی چی ؟ بابام گفت : مشرکین جمع مشرک هست و مشرک به معنای کسی هست که برای خدا شریک قائل بشه . یعنی بخواد در مسائلی که در اراده خدای متعال و خالق یگانه هست کس دیگه ای رو هم داخل کنه و اون عظمت رو باهاش قسمت کنه .

تا 10 – 15 سالی این از بهترین تعریف هایی بود که شنیده بودم .

اما این روزها دوست عزیزی دارم که تعریف پدر خدابیامرزم رو برام کامل کرد .

 از اینجا به بعد جالبه :

صحنه : فضای یک سالن موکت شده ، یک جمع چند نفری قد و نیم قد ( همه میانگین سنین جوانی ) ، دوست عزیزی برای همشون که حلقه زدن دورش داره صحبت میکنه .

دوست : شرک به خدا همین یه جوری که بلدیم نیست .

جوان : یعنی چی ؟

جوانک : وقتی یه جور نیست لابد 2 جوره !!

(خنده حضار)

دوست : شرک روش اول :

 روش کسانی هست که با ناسپاسی پشت به خالقشون می کنن و در امور براش شریک قائل می شن که این شریک معمولاً یک انسان دیگه هست .

اما شرک به روش دوم که پنهان هست :

شرکی هست که ما به فرمان غرائض و میل ها مون عمل می کنیم و در کنار دستورهای روشن خدا ، به جای عمل به اونها ، از نفس خودمون پیروی می کنیم و لذات مادی رو اطاعت می کنیم .

به نظر شما کسی که به خاطر اطاعت از امیالش فرمان خدا رو نادیده گرفته شریکی برای اون قائل نشده ؟

(سکوت حضار )

جوان ( با حالت فکر و زیر لب ) : من هم مشرکم  ؟!!

دوست : خدای بزرگ از هر کدوم ما به اندازه دانش و شعوری که داریم توقع داره و چون بخشنده ترین بخشنده هاست اگر کار نادرستی رو ندونسته مرتکب شده باشیم ، در صورتی که وقتی فهمیدیم ، عمیقاً ناراحت بشیم و تصمیم بگیریم دیگه تکرارش نکنیم از سر تقصیرمون می گذره . به این حالتی که برامون پیش اومده می گن -  توبه - 

 

از صحنه بالا که بیرون اومدم مرتب تو فکر بودم که من هر روز و هروز ، روزی چند بار به خاطر هیجانهای ساده و کوچولوی زندگی حاضر شدم ازدستورات خدای مهربون که منو خلق کرده و بالطبع بهتر از هر کسی می دونه چه کار هایی برای من مناسبه که انجام بدم و چه کارهایی باعث لطمه به من می شه و جلوی کمالم رو می گیره ، سرپیچی کنم .

 

اگه یه روز این نوشته رو اون دوستی که می دونم (!) و می دونه(!) خوند ، به یادش می یارم که حکایت لذت و زحمت ، حکایت آشنای همه طول تاریخه !

در طول تاریخ انسانهای زیادی رو دیدیم که به خاطر لذت ، شهوت ، قدرت ، پول و حتی هیجان در اعماق تباهی ها فرو رفتن و امروز یا نامی از اونها نیست و یا اگر هست نامشون رو با پستی و پلیدی همراه می دونیم .

در عوض انسانهای شریفی بودند که با پشتکار و پاکدامنی ، هیجانات نفسشون رو سرکوب کردن .

کسی که به ارضای میل های خودش ( که خیلی هاش هم می تونه ظاهراً موجه و درست باشه ) بپردازه ناخواسته توان قدسی خودش رو از دست می ده . توان قدسی انرژی هست که همه ما در درون خودمون داریم ، اما حجاب های نفسانی ما اجازه نمی ده این انرژی از اون محفظه محدود فراتر بره تا ما رو قادر کنه اونی بشیم که باید بشیم .

القصه : 

شریک آوردن برای خدا فقط به اطاعت نابجا از ی دیگه و شریک کردن انسانها با خدای بزرگ نیست و همه ما تو زندگی روزمره مون که دقیق بشیم چند تا مورد پیدا می کنیم .

به امید روزی که با تکیه به خدا و یک مقدار استقامت و پایداری این خصلت رو هم که مایه پلیدی روح و روان ماست و در تقابل با وصاف پهلوانی هست از خودمون دور کنیم .

 

پوریای ولی گفت که صیدم به کمند است

از همت آقام علی (ع) بخت بلند است

افتادگی آموز اگر طالب فیضی

هرگز نخورد آب زمینی که بلند است .

 



 
نوشته شده توسط: حمزه |  دوشنبه 87 آبان 20  ساعت 4:4 عصر 

    نوشته های پیشین
دل نوشته هایی به مناسبت هفته بسیج
اضطراب و درمان آن
ناگفته های یک وهابی از شیعه شدنش
مدتی این مثنوی تاخیر شد ...
تشریح سه ضلع بازیگردان 18 تیر
نیویورک تایمز: تنگه هرمز و آزمایش موشکی اولین گامهای محکم ایران
بهار عربی بهار اسلامی شد/این خاورمیانه، اسلامی و از اسرائیل متنف
ایران 13 سال زودتر از چشم انداز به مقام علمی اول منطقه رسیده است
اجرای فاز اول هلیکوپتر ملی با 10میلیارد سرمایه/ طراحی پلت فرم خو
پیش به سوی انسانیت:
یک پند مهم ، خشم مگیر !
خواستگاری با جعل عنوان ...
از وال استریت صدای ربنا می آید !
قتل به خاطر یک نگاه !
مرد شیطان صفت در کمین دختربچه مدرسه ای !
[همه عناوین(218)]