سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سزاوارترین کس به دوستی، آن است که سودش برای تو و زیانش برای دیگری باشد . [امام علی علیه السلام]


 انواع دشمنان امام حسین (ع)

دشمنان امام حسین (ع)

گفتاری ازآیت ‌الله مجتبی تهرانی درخصوص دشمنان اباعبدالله (ع)

1- سران و حاکمان
اما مطلبی که می‏خواستم در این جلسه عرض کنم، راجع به سرنوشت مقابلینِ حضرت است. حضرت درباره کسانی که در مقابلش بودند، گفت همه‌تان به ذلّت و مرگ دچار خواهید شد. تعبیرهای حضرت همگانی است. یعنی خدا با همه شما این معامله را می‏کند. حالا می‏خواهم یک اشکال طلبگی کنم؛ چرا همه‏شان؟! حال این‌که مردم سه دسته بودند؛ یک دسته سران و بزرگانی بودند که امام حسین را خوب می‏شناختند و می‏دانستند که حق هم با او است. عاقبت اینها در دنیا و آخرت پستی و ذلّت است و در این هم هیچ تأمل و اشکالی نداریم.
2- تهدیدی‌ها و تطمیعی‌ها
دسته دوم گروهی بودند که مغرور به دنیا بودند و به اینها وعده ریاست یا پول داده شده بود؛ که این گروه با پول و ریاست یا تهدید به مرگ و این چیزها فریب خورده بودند. مثل گروهی از سران قبائل و عشایر، که عبیدالله اینها را خواست و تطمیع و تهدیدشان کرد که اگر با حسین (ع) همراهی کنید، چنین و چنان می‏کنم. اینها هم مستحق هستند که عذاب دنیا و آخرت را بچشند. ما شبهه‏ای در این قِسم هم نداریم. اینها هم حقّشان است؛ چون در مقابل وعده دنیا یا برای ترس از تهدیدها، در برابر حکم خدا ایستاده‌اند. لذا همان‌طور که امام حسین هم می‌فرماید، سرنوشت اینها چنین و چنان می‏شود و سرانجام، خداوند اینها را به خواری می‌کشاند و همه‌شان را از بین می‌برد.
3- تحمیقی‌ها
اما دسته سوم می‏ماند که دسته تحمیقی‏ها است. این دسته کسانی هستند که سران حکومت شیطانی، از باورهای دینی‌شان سوءاستفاده کردند و این شعارها را مطرح کردند که حسین (ع) علیه امیرالمؤمنین‌ خروج کرده و او یک طاغی و یاغی است و به این شکل اینها را فریب دادند. فریب اینها نه به خاطر تطمیع به پول و مقام بود و نه تهدید جان و آسایش بود. هیچ کدام نبود.

 

* چرا باید همه عذاب شوند؟

حال سؤال اینجا است که چرا اینها باید خوار شوند؟ اینهایی که تحمیق شدند چه گناهی داشتند؟ اینها که به‌خاطر سادگی و جهالت دچار این اشتباه شدند و ابزار دست حاکمان فاسد خود شدند، چرا باید عذاب ببینند و در دنیا و آخرت ذلّت و خواری را تحمل کنند؟ اینها چرا داخل در این سرنوشت هستند؟ چون حضرت به طور کلّی فرمود که همه شما سرنوشتتان این خواهد بود، حال آن‌که عدّه‏ای به قصد قُربت آمده بودند و بر روی حسین شمشیر می‌کشیدند و این کارها را می‏کردند.
اوّلاً؛ امام مدام روشنگری می‌کرد
حالا من می‏خواهم به این مطلب جواب دهم. اول اینکه امام حسین (ع) از همان ابتدا، در مدینه که با استاندار مدینه و مروان بن‌حکم برخورد کرد و حرکتش را شروع کرد تا روز عاشورا، دقیقاً به این نکته توجه داشت و تا آخرین لحظات، طرفین این درگیری را معرفی می‏کند تا جای تاریکی برای اینها نماند. در اوّلین خطبه‏ای که در مقابل کوفی‏ها خواند، دیدید که چقدر زیبا بحث را روشن کرد و برای تحمیق‌شده‌ها هم حجّت را تمام کرد. حضرت گفت یزید را که می‏شناسید، من را هم که می‏شناسید. دیگر چه می‏خواهید تا متوجه شوید؟ چرا باز هم احمق هستید؟

* آیا صِرف شعار دادن کافی است؟!

کسی که تحمیق شده است وقتی جهالتش برطرف شود باید بیدار شود؛ چون بر اساس جهلش، فریبِ شعارها و حرف‌ها را خورده بود. آیا صِرف این‌که کسانی شعار دینی دهند شما دنبالشان می‏دوید؟! مگر عقل و شعور ندارید؟! امام حسین هیچ کوتاهی نکرد و مُدام روشن‌گری می‌فرمود تا کسی در تاریکی جهالت باقی نماند و بهانه نداشته باشد. لذا در اوّلین برخورد و مواجهه‏اش، کاملاً قضیه را توضیح داد. هم احوال آن طرف را شرح کرد و هم خصوصیات این طرف را.
ثانیاً؛ کوفی‌ها اهل بیت را خوب می‌شناختند
کوفی‏ها هم کسانی بودند که اهل بیت را خوب می‏شناختند. این خودش نکته مهمی است که می‏گویم. ممکن است کسانی در دیگر بلاد اسلامی اهل بیت (ع)‌ را نشناسند؛ ولی مردم کوفه نسبت به اهل بیت شناخت کامل داشتند. چون مقرّ حکومت علی(ع) کوفه بود. اگر اینها را کنار هم بگذاریم این حرف‏ها را نمی‏توانیم بگوییم که کوفیان امام حسین را نمی‏شناختند، امّا با حرف‌هایش و خطبه‌هایش باز هم جهلشان برطرف نشد. نخیر! پدرش را می‏شناختند، خودش را می‏شناختند، برادراش را می‏شناختند، خواهرش را می‏شناختند، همه‏شان را می‌شناختند. اینها همه مدتی را در کوفه بودند.

* جای ابهامی نبود که کسی احمق بماند!

می‏خواهم بگویم این اشکال مثل سنگ انداختن در تاریکی است. خوب حضرت را می‏شناختند و با خطبه‌های امام جای هیچ ابهامی باقی نماند. امام واقعاً حجّت را بر کوفیان تمام کرد. واقعاً این‏طور بود. چون لشکر دشمن همه از کوفه بودند و کوفه هم مقرّ حکومت علی(ع) بود. یک وقت می‏گویی مردم یمن بودند که امام را نمی‌شناختند، حرفت جای تأمّل دارد؛ ولی اینها آگاهی کامل داشتند و چنین تصویری در مورد اینها نمی‏توان فرض کرد.

* علی(ع) حجّت بالغه خداوند

لذا علی(ع) حجّت بالغه حق روی زمین است. چون وجود او حجّت را بر مردم تمام کرد و همه را با حق آشنا کرد. ای کوفیان! مگر شعور نداشتید، که دنبال شعار اینها به راه افتادید، حال آن‌که می‌دیدید اینها دارند خلافِ دین عمل می‌کنند؟! شعورتان کجا رفته بود؟! صِرف اینکه من آمدم و به تو گفتم که اینها خارجی هستند، شما باید باور کنید؟!

* حسین بن‌علی «خارجی» شده است!!!

داستان مسلم جسّاس را در هنگام ورود اهل بیت به کوفه شنیده‌اید. مسلم گچ‏کار بود و داشت دارالعماره را گچ‏کاری می‏کرد. می‌گوید دیدم سر و صدا شده و بساطی به راه افتاده که متعجّب شدم. از یکی از خدمه‌ها پرسیدم چه خبر شده است؟ این سر و صداها برای چیست؟ گفت مگر نمی‏دانی؟! یک خارجی علیه یزید خروج کرده، او را شکست داده‌ و حالا خاندانش را به اسارت گرفته‌اند. گفتم اسم این خارجی چیست؟ گفت حسین بن‌علی. مسلم می‏گوید چیزی نگفتم و صبر کردم تا او برود؛ چون او از مزدوران دارالعماره بود. وقتی رفت، چنان سیلی به صورت خودم زدم که وامصیبتاه! حسین بن‏علی شد خارجی؟ ببین دنیا به کجا کشیده که به فرزند رسول خدا می‌گویند خارجی. چرا این‌قدر احمق هستید؟ شعورتان کجا رفته است؟ چه شده که حسین بن‌علی را خارجی می‌نامید؟

* حجت‌های ظاهری و باطنی خداوند

من یک روایت می‏خوانم، خوب گوش کنید! در ذیل این آیه شریفه: «قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ»، روایتی از امام هفتم (ع) است که فرمود: «إِنَّ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حُجَّتَیْنِ» خدا بر مردم دو حجّت دارد، «حُجَّةً ظَاهِرَةً وَ حُجَّةً بَاطِنَةً فَأَمَّا الظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الْأَنْبِیَاءُ وَ الْأَئِمَّةُ عَلَیهِمُ السَّلامُ وَ أَمَّا الْبَاطِنَةُ فَالْعُقُولُ». یک حجّت ظاهری که پیامبران و امامان هستند و یکی هم حجّت درونی که عقل است. فهمت کجا رفت؟ شعورت کجا رفت؟ خوب برو تحقیق کن! این را هم به شما بگویم؛ کارهای خدا حساب‏شده و دقیق است. اینکه امام حسین گفت شما به خواری کشیده خواهید شد، منظور هم خواری دنیا است و هم خواری اُخروی. هر دو مورد هست. تنها ذلّت اینجا مطرح نیست، بلکه سرانجام عمل اینها، اثر وضعی‌اش این است.

* مخاصمه خدا با گنا‌ه‏کاران، در روز قیامت

حالا می‏رویم سراغ آخرت؛ در ذیل همین آیه شریفه یک روایت از امام صادق(ع) است که فرمود: «قَدْ سُئِلَ عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ فَیَخْصِمُهُ» سؤال کردند که آقا! می‏شود بفرمایید این آیه یعنی چه؟ «فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى یَقُولُ لِلْعَبْدِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَ کُنْتَ عَالِماً»؛ حضرت فرمود روز قیامت که می‏شود، خداوند بنده‏اش را می‏آورد و می‏گوید، می‏دانستی یا نه؟ «فَإِنْ قَالَ نَعَمْ»، اگر بگوید می‏دانستم، می‌گویند می‏دانستی که این کار بد است؟! می‏دانستی این کار گناه است؟! می‏دانستی این حرام است؟! اگر می‏دانستی چرا آن را ترک نکردی؟ «قَالَ لَهُ أَ فَلَا عَمِلْتَ بِمَا عَلِمْتَ وَ إِنْ قَالَ کُنْتُ جَاهِلًا»؛ اگر بگوید نمی‏دانستم، مگر خدا رهایش می‏کند؟ «قَالَ لَهُ أَ فَلَا تَعَلَّمْتَ حَتَّى تَعْمَلَ»؛ چرا نرفتی یاد بگیری تا عمل کنی؟ «وَ ذَلِکَ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ». این حجّت بالغه خدا است.

* ندانستن تکلیف را ساقط نمی‌کند

صِرف اینکه من نمی‏دانستم انسان را بریء‌الذّمه نمی‌کند. وظیفه است که بروی و یاد بگیری. خدا به تو عقل و شعور داده، معیار داده، همه چیز داده است تا راه را بیابی و به بیراهه نروی. قیامت هم به خاطر همین که عقل داری تو را مواخذه می‌کنند. اثر وضعی فریب خوردن، در دنیا خواری و در قیامت هم مواخذه الهی است. خدا رهایت نمی‏کند. پس بنابراین نگویید: همه‏شان مستحقّ نبودند. این‌که می‌بینیم نفرین‏هایی از امام حسین(ع) صادر شده است و نسبت به همه است برای این است که همه مستحق عذاب و نفرین بودند...



 
نوشته شده توسط: حمزه |  چهارشنبه 89 آذر 24  ساعت 10:50 صبح 

    نوشته های پیشین
دل نوشته هایی به مناسبت هفته بسیج
اضطراب و درمان آن
ناگفته های یک وهابی از شیعه شدنش
مدتی این مثنوی تاخیر شد ...
تشریح سه ضلع بازیگردان 18 تیر
نیویورک تایمز: تنگه هرمز و آزمایش موشکی اولین گامهای محکم ایران
بهار عربی بهار اسلامی شد/این خاورمیانه، اسلامی و از اسرائیل متنف
ایران 13 سال زودتر از چشم انداز به مقام علمی اول منطقه رسیده است
اجرای فاز اول هلیکوپتر ملی با 10میلیارد سرمایه/ طراحی پلت فرم خو
پیش به سوی انسانیت:
یک پند مهم ، خشم مگیر !
خواستگاری با جعل عنوان ...
از وال استریت صدای ربنا می آید !
قتل به خاطر یک نگاه !
مرد شیطان صفت در کمین دختربچه مدرسه ای !
[همه عناوین(218)]